ای
یار دلارام تو بالاتر از آنی توصیف نمایم به بیانی و زبانی کوچکتر از آنم که لب از لب بگشایم صحبت کنم از یار
فراتر ز
معانی عشق و خرد از درک تو عاجز شده همچون استاد ابوسعید و سینا همدانیدر پرتو لطفت چه جفاها که نکردم میدانم از اینکه نگرانم، نگرانیزلف سیه تو شب من کرد فراهم خورشید رخ توست، کند نور فشانی دستان تو مافوق، ز دستان زمینی استبالای دو چشمان تو ابروست، کمانی(عاصم) پی دلدار برو راه همین استبی شک که در این راه نبینی تو زیانی محمد شیران ( عاصم اصفهانی) + نوشته شده در جمعه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 21:26 توسط گل سرخ | اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی)...
ما را در سایت اشعار محمد شیران (عاصم اصفهانی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : shiran-asemo بازدید : 139 تاريخ : چهارشنبه 28 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:30